تاریخ انتشار: ۰۰:۱۰ - ۰۶ مهر ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد:

جهان در آستانه سه انقلاب همزمان | ایران چطور می‌تواند بازیگر دنیای نو باشد؟

آینده از راه رسیده است، اما آیا ما برای آن آماده‌ایم؟ جهان ما اکنون در حال تجربه‌ی سه انقلاب بسیار تاثیرگذار است: هوش مصنوعی، انقلاب زیستی و انرژی پاک. این تحولات در حال تغییر قواعد بازی تمدن بشری هستند و زندگی روزمره ما عمیقا دگرگون خواهند کرد.

انقلاب هوش مصنوعی

رویداد۲۴| «کهنه در حال احتضار است و نو ناتوان از زاده شدن؛ در این فترت بی‌شمار هیولا‌ها ظهور خواهند کرد.» آنتونیو گرامشی

ما در لحظه‌ای شگرف و ناشناخته از تاریخ ایستاده‌ایم. سال ۲۰۲۵ تنها یک برگ در تقویم نیست؛ بزنگاهی است سرنوشت‌ساز، نقطه‌ای که در آن، فناوری‌های دگرگون‌کننده، پس از سال‌ها رشد خاموش و آهسته، ناگهان در مقیاسی عظیم رخ می‌نمایند و آماده‌اند تا جهان را از بنیاد بازتعریف کنند. اکنون پرسش اصلی پیش روی ماست: ما ایرانیان، در میانه‌ی این گذار بزرگ، چه خواهیم کرد؟ با وضعیتی که امروز در آن گرفتار آمده‌ایم، چگونه می‌توانیم از مواهب این جهان نوین بهره‌مند شویم و جایگاه خویش را بازیابیم؟ جهانی که می‌شناختیم، رو به فرجام است؛ اما این فرجام، هم‌زمان می‌تواند آغازی نو باشد: آغاز جهانی که مناسبات سترگ آن، سرنوشت ملت‌ها را دگرگون خواهد ساخت و افق‌های تازه‌ای را پیش روی بشر خواهد گشود؛ و اینک ایران ما، اگر بتواند از بند‌های کهنه رهایی یابد و نیرو‌های خلاق و جوان خود را به میدان آورد، می‌تواند نه تماشاگر، که آفریننده و معمار این جهان نو باشد.

نبرد آخرالزمان

ظهور مدل‌های زبانی بزرگ در اواخر سال ۲۰۲۲ صرفا یک رویداد فناورانه نبود؛ به تعبیر پیتر لیدن، آن سال تاریخی در حقیقت «شلیک تپانچه‌ی آغاز عصر هوش مصنوعی» بود. ناگهان، فناوری‌ای که سال‌ها در سکوت آزمایشگاه‌ها بالیده بود، به ابزاری عمومی بدل شد و جهانیان را به شگفتی واداشت. این لحظه، نقطه‌ی آغاز مسابقه‌ای بود که آیندگان از آن با نام «عصر هوش مصنوعی» یاد خواهند کرد.

این پدیده تنها یک ابزار تازه نیست؛ بلکه «فناوری‌ای بازی‌گردان» است که توان ذهنی بشر را همان‌گونه توان‌افزا می‌کند که موتور بخار روزگاری نیروی بازو‌ها را تقویت کرد و جهان مدرن را بنا نهاد.

با این همه، هوش مصنوعی کنونی هنوز تا رسیدن به آنچه «هوش مصنوعی عمومی (AGI)» خوانده می‌شود، سامانه‌ای که بتواند تمامی قابلیت‌های شناختی انسان را بازآفرینی کند، فاصله دارد. پیشگامانی، چون دِمیس حسابیس، مدیرعامل گوگل دیپ‌مایند، بر این باورند که ظرف پنج تا ده سال آینده دستیابی به چنین سطحی از هوش ممکن خواهد شد. اما امروز، این سیستم‌ها همچنان در استدلال، برنامه‌ریزی و خلاقیت راستین ناتوان‌اند؛ گاه پیچیده‌ترین مسائل ریاضی المپیاد را حل می‌کنند، اما در شمارش حروف یک واژه درمی‌مانند. این ناپایداری نشان می‌دهد که آنان هنوز به «تعمیم» کامل دست نیافته‌اند.

اما هوش مصنوعی، حتی در شکل کنونی خود، جهان ما را دگرگون می‌سازد. در پزشکی، پروژه‌ی «آلفافولد» توانسته است ساختار سه‌بعدی بیش از دویست میلیون پروتئین را رمزگشایی کند؛ کاری که پیش‌تر دهه‌ها به طول می‌انجامید. این دستاورد انقلابی، دریچه‌ای تازه بر کشف دارو گشود و رؤیای «درمان همه‌ی بیماری‌ها» را به دسترس نزدیک‌تر کرد. رجینا بارزیلای، استاد دانشگاه MIT که خود از سرطان جان سالم به در برده بود، با تکیه بر هوش مصنوعی مدلی برای تشخیص زودهنگام سرطان سینه ساخت و سپس تیمی را هدایت کرد که نخستین آنتی‌بیوتیک نوینِ سه دهه‌ی اخیر را کشف نمود. در عرصه‌ی آموزش نیز ابزار‌هایی در دسترس‌اند که همچون معلم خصوصی هوشمند عمل می‌کنند.

در عین حال، رقابتی ژئوپلیتیک، به‌ویژه میان آمریکا و چین، برای دستیابی به برتری در هوش مصنوعی جریان دارد. اریک اشمیت، مدیرعامل پیشین گوگل، این رقابت را «تعیین‌کننده‌ترین نبرد عصر ما» می‌نامد. بر اساس سناریوی «جهش ناگهانی»، اگر کشوری حتی چند روز زودتر به هوش مصنوعی عمومی دست یابد، می‌تواند با سرعتی سرسام‌آور بهبود یابد و فاصله‌ای دست‌نیافتنی با رقبا پدید آورد. چنین چشم‌اندازی موازنه‌ی قدرت جهانی را چنان برهم می‌زند که برخی تحلیلگران از «معضل پیش‌دستی» سخن می‌گویند: آیا ممکن است کشوری برای جلوگیری از دستیابی رقیب به این توان مطلق، مرکز داده‌ی او را بمباران کند؟


بیشتر بخوانید: هوش مصنوعی چیست؟
خطرات هوش مصنوعی برای زندگی انسان‌ها


این دیگر صرفاً داستان علمی-تخیلی نیست. شرکت‌هایی همچون «آندوریل»، که توسط پالمر لاکی تأسیس شده، در حال ساخت تسلیحات خودران هستند؛ پهپاد‌ها و جت‌های جنگنده‌ای که می‌توانند بدون نیاز به دخالت انسان، اهداف را شناسایی، انتخاب و منهدم کنند. این «ربات‌های قاتل» نه تنها آینده‌ی جنگ را بازتعریف می‌کنند، بلکه پرسش‌های اخلاقی عمیقی را پیش روی بشریت قرار می‌دهند.

در سطح جامعه نیز، خطرات هویدا شده‌اند. وب‌سایت‌های مخربی به‌وجود آمده‌اند که با استفاده از هوش مصنوعی، از عکس‌های عادی افراد، تصاویر برهنه‌ی جعلی می‌سازند؛ ابزاری که به سلاحی برای آزار و باج‌گیری، به‌ویژه علیه کودکان و نوجوانان، تبدیل شده است. فراتر از آن، یووال نوح هراری هشدار می‌دهد که هوش مصنوعی تنها یک ابزار نیست، بلکه به نوعی «عامل» (Agent) بدل شده است؛ اولین فناوری در تاریخ بشر که قادر است خود تصمیم بگیرد و ایده‌های نو بیافریند.

ما اکنون با ظهور میلیون‌ها «بوروکرات هوش مصنوعی» روبه‌رو هستیم که در بانک‌ها، دولت‌ها و شرکت‌ها درباره‌ی وام‌ها، مشاغل و حتی آینده‌ی زندگی‌مان تصمیم‌گیری خواهند کرد. این همان تهدید وجودی است، نه آن سناریوی هالیوودی از ربات‌های شورشی، بلکه تسلط خزنده و نامرئی الگوریتم‌ها بر تار و پود زندگی‌مان.

انقلاب‌های دوگانه: انرژی و حیات

نخست، انقلاب انرژی پاک است. نکته‌ی کلیدی آن است که انرژی پاک، بر خلاف نفت و زغال‌سنگ، یک «کالا» نیست که از دل زمین استخراج شود؛ بلکه یک «فناوری» است؛ و فناوری‌ها از قانونی ساده پیروی می‌کنند: با افزایش مقیاس تولید، هزینه‌ها پیوسته کاهش می‌یابند. به‌عنوان نمونه، در تولید پنل‌های خورشیدی قاعده‌ای سرانگشتی وجود دارد: هر بار که تولید دو برابر شود، هزینه‌ی آن حدود بیست درصد کاهش می‌یابد. همین قاعده در فناوری باتری‌ها نیز صادق است. نتیجه‌ی نهایی، رسیدن به «انرژی پاک فراوان» با هزینه‌ای نزدیک به صفر خواهد بود. پیامد‌های این تحول شگرف است: تصور کنید کمبود آب شیرین، با نمک‌زدایی گسترده‌ی آب دریا‌ها ــ که تنها مانع آن هزینه‌ی بالای انرژی است ــ برای همیشه از میان برداشته شود. چنین فراوانی، بنیان اقتصادی جهان را از اساس دگرگون خواهد ساخت.

دوم، انقلاب مهندسی زیستی است. با کشف فناوری «کریسپر» (CRISPR)، انسان به ابزاری ارزان و دقیق برای ویرایش ژنوم هر موجود زنده‌ای دست یافته است. همزمان، هزینه‌ی توالی‌یابی ژنوم انسان، از سه میلیارد دلار در دو دهه‌ی پیش به کمتر از صد دلار سقوط کرده است. ما اکنون در آستانه‌ی «طراحیِ» حیات ایستاده‌ایم. یکی از نمونه‌های ملموس این تحول، گوشت پرورشی است. این محصول، جایگزین گیاهی گوشت نیست؛ بلکه خود گوشت است: سلول‌های بنیادی یک گاو در محیط آزمایشگاه، با همان مواد مغذی که در بدن حیوان دریافت می‌کند، تغذیه شده و به بافت ماهیچه‌ای بدل می‌شوند. چنین فناوری‌ای می‌تواند صنعتی را متحول کند که یکی از بزرگ‌ترین منابع انتشار گاز‌های گلخانه‌ای در جهان است: صنعت دامپروری.

اما نقطه‌ی تلاقی این فناوری با هوش مصنوعی، افق‌هایی به‌مراتب شگفت‌انگیزتر می‌گشاید. در سوئیس، دانشمندان دستگاهی به نام «پل دیجیتال» ساخته‌اند؛ سامانه‌ای که با کاشت الکترود‌هایی بر مغز و نخاع، و با یاری هوش مصنوعی که افکار بیمار را ترجمه می‌کند، به افراد قطع‌نخاع اجازه می‌دهد تنها با اندیشه، پا‌های ازکارافتاده‌ی خویش را دوباره به حرکت درآورند. این دیگر صرفا مرز میان انسان و ماشین نیست؛ این هم‌جوشیِ حیات و سیلیکون است برای ترمیم و تعالی بدن انسان، و شاید نخستین گام در بازتعریف معنای انسان بودن.

موتورخانه‌ی پنهان و هزینه‌های نادیده

این روایت پرزرق‌وبرق از پیشرفت، موتورخانه‌ای عظیم، پرهزینه و تاریک را در دل خود پنهان کرده است. برای به حرکت درآوردن این انقلاب‌ها، به مقادیر غیرقابل‌تصوری انرژی و داده نیاز است. اریک اشمیت برآورد کرده است که تنها برای تأمین برق مراکز داده‌ی مورد نیاز هوش مصنوعی در آمریکا، به ۹۰ گیگاوات برق تازه نیاز خواهد بود؛ معادل تولید ۹۰ نیروگاه هسته‌ای نو. این، چالشی است زیرساختی در ابعادی بی‌سابقه.

اما هزینه‌ی انسانی آن، بسی گزنده‌تر است. ارتشی میلیونی از کارگران دیجیتال، اغلب در کشور‌های در حال توسعه مانند کنیا، در «کارگاه‌های بیگاری هوش مصنوعی» (AI Sweatshops) به کار واداشته می‌شوند. این «انسان‌های در چرخه» با دستمزدی ناچیز ــ حدود دو دلار در ساعت ــ ساعت‌ها به صفحه‌ی نمایش خیره می‌مانند تا داده‌ها را برای شرکت‌های بزرگ فناوری برچسب‌گذاری کنند. آنان خودرو‌ها را در تصاویر مشخص می‌سازند تا ماشین‌های خودران بیاموزند، یا بدتر از آن، ساعت‌ها نفرت‌پراکن‌ترین، خشن‌ترین و مستهجن‌ترین محتوای اینترنت را بازبینی می‌کنند تا الگوریتم‌های تعدیل محتوا تربیت شود.

این کارگران، بهای روانی سنگینی می‌پردازند: از اختلال استرس پس از سانحه گرفته تا فرسودگی عمیق روحی. ثروت سیلیکون‌ولی بر شانه‌های این استثمار مدرن بنا شده است؛ حقیقتی تلخ که در هیاهوی وعده‌های آینده‌ای درخشان، اغلب به عمد نادیده گرفته می‌شود.

سپیده‌دم تمدنی نوین

با در نظر گرفتن همه‌ی این ابعاد، پرسش نهایی چنین است: این سه نیروی عظیم ما را به کجا خواهند برد؟ پیتر لیدن بر این باور است که ما در آستانه‌ی ساختن تمدنی کاملاً نو ایستاده‌ایم. تحولی که از فناوری آغاز می‌شود، اما ناگزیر به بازاندیشی در همه‌ی ساختار‌های اجتماعی ما خواهد انجامید.


بیشتر بخوانید: ایلان ماسک و تراژدی میلیاردر‌های سیاست‌زده | ماسک چگونه توییتر و تسلا را نابود کرد؟


در عرصه‌ی اقتصاد، شاید شاهد گذار از «سرمایه‌داری مالی»، که عمدتاً به سود یک درصد بالایی جامعه عمل کرده است، به گونه‌ای از «سرمایه‌داری پایدار» باشیم که رفاه انسان و سلامت سیاره را در کانون خود قرار می‌دهد. مفهوم «فراوانی رادیکال» که دمیس حسابیس از آن سخن می‌گوید، می‌تواند ذهنیت «بازی مجموع-صفر» را، که ریشه‌ی بسیاری از منازعات بشر است، درهم بشکند.

در سیاست، ممکن است از «دموکراسی نمایندگی»، که ابتکاری درخشان برای عصر خویش بود، به‌سوی «دموکراسی دیجیتال» حرکت کنیم؛ مدلی که امکان مشارکت مستقیم‌تر و گسترده‌تر شهروندان را فراهم می‌سازد؛ و در نظم جهانی، چه‌بسا از جهان دولت-ملت‌ها به سمت نوعی «حکمرانی جهانی» گذر کنیم؛ ضرورتی برای هماهنگی میان ده میلیارد انسان و رویارویی با چالش‌های مشترکی، چون تغییرات اقلیمی و همه‌گیری‌ها.

این آینده‌ی آرمانی، به هیچ‌روی تضمین‌شده نیست. چنان‌که یووال نوح هراری هشدار می‌دهد، بزرگ‌ترین خطر آن است که در اقیانوس بی‌کران اطلاعات، توانایی «گفت‌و‌گو» را از کف بدهیم. فناوری‌های اطلاعاتی، از اختراع چاپ تا امروز، همواره دوره‌هایی از آشوب و رواج اطلاعات نادرست را در پی داشته‌اند. انقلاب چاپ، به‌جای آنکه بی‌درنگ به انقلاب علمی بینجامد، آتش شکار جادوگران و انتشار جزوه‌های نفرت‌پراکن را شعله‌ور ساخت. امروز نیز، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی با دمیدن بر آتش خشم و ترس، میدان گفت‌و‌گو را مسموم کرده و جوامع را از هم می‌گسلند.

پس، چالش اصلی ما صرفاً فناورانه نیست، بلکه بحرانی عمیقاً انسانی و فلسفی است. هراری یادآور می‌شود: اگر به ازای هر دلار و هر دقیقه‌ای که صرف توسعه‌ی هوش مصنوعی می‌کنیم، یک دلار و یک دقیقه نیز به کاوش و پرورش ذهن و درون خویش اختصاص دهیم، آینده‌ای روشن در انتظار ما خواهد بود. اما اگر همه‌ی سرمایه‌ی خویش را بر فناوری بگذاریم و از رشد درونی غفلت کنیم، این تایتان‌های نیرومند می‌توانند ما را در کام خود فرو برند.

ما در آستانه‌ی ورود به عصری به غایت پیچیده و دیگرگونه‌ایم؛ عصری که نشانه‌های آن، در جای‌جای جهان، با التهاب، تنش و افراط‌گرایی رخ نموده است. برخی اندیشمندان بر این باورند که این آشوب، نه بانگ مرگ و فروپاشی، که پژواکِ دردِ زایش است؛ دردِ تولد جهانی نو. اکنون ما در میانه‌ی گذاری سترگ ایستاده‌ایم؛ گذاری که در آن، نظم کهن همچون دیواری فرسوده ترک برمی‌دارد و فرو می‌ریزد، و امر نو در تاریکی زهدان تاریخ برای زاده شدن تقلا می‌کند. در چنین هنگامه‌ای، ناگزیر با نیرو‌هایی شرور و وقایعی سهمگین روبه‌رو خواهیم شد؛ و با این همه، راهی جز همبستگی، همیاری و دست در دست یکدیگر نهادن برای گذر از این تنگنای تاریخی پیش روی ما نیست.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: هوش مصنوعی
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
امین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۵۹ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۶
1
4
ماهم در این انقلاب ها دنبال روش های انقلابی ۵۰ سال پیش و کالابرگ و فرار از فلاکت زندگی هستیم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۶
0
2
ببخشیدحروفهاجابه جانوشتم سوادکم دنیاسخت
ناشناس
|
Sweden
|
۱۳:۵۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۶
0
2
شانس بزرگ ایران در مشارکت و سرآمد بودن در انقلاب دیجیتال و هوش مصنوعی همت و دانش جوانان ایرانی‌ است، اگر مانعی در راهشان نباشد.
نظرات شما